-
شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۱۴ ب.ظ
-
۱۶۰
نوشتار آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به شرح زیر است:
ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ذﮐﺮ ﺗﻮ آراﺳﺘﻦ ﻣﺮاد این است * ﮐﻪ ﭘﯿﺶ اهل هنر ﻣﻨﺼﺒﻲ ﺑﻮد ﻣﺎ را
وﮔﺮﻧﻪ ﻣﻨﻘﺒﺖ آﻓﺘﺎب ﻣﻌﻠﻮم است * ﭼﻪ ﺣﺎﺟﺘﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﺸّﺎطه روی زﻳﺒﺎ را
برای جامعه اسلامی و بلکه جوامع انسانی، هیچ چیزی مانند آشنایی با سیره رسول اعظم صلی الله علیه و آله و مکتب و هدایت ایشان، آموزندهتر و سازندهتر نمیباشد که آن را باید به عنوان یک علم جهانی، بلکه بالاتر معرفی نمود که مسلمانان و جامعه بشریت نیازمند شناخت بیشتر این سیره جامع الجوانب و عمیق المعانی و پژوهش و درس و بحث و کاوش در آن میباشند، که مفیدتر از آن برای اینکه سرمشق زندگی و راهنمای سیر به سوی تعالی و آگاهی و منشهای نیکو و رفتار و کردار پاک و اندیشههای تابناک باشد وجود ندارد و همه شئون حیات مادی و معنوی و روحی و جسمانی بشر را فراگرفته است.
معرفت این سیره، علم است و نه یک علم که علوم بسیار بلکه همه در داخل این علم تدریس میشود و عالم غیب و شهود را معنی و تفسیر مینماید.وجود مقدس آن حضرت جامع انواع عظمتهای انسانی و بزرگواریهای یک فرد بینظیر و بیمانند بشری بود که شرح هر یک از آن عظمتها در هیچ سخنرانی و نوشتاری امکان ندارد و اجمالاً اگر انبیاء و پیغمبران را بــه لقب قهرمانان خواندن مناسب شأن رفیعشان بود باید آن حضرت را چنانچه موّرخ شهیر انگلستان توماس کارلایل در بین تمام پیغمبران یگانه قهرمان خوانده، در همهی عظمتها قهرمان یگانه و موفّق و بینظیر بخوانیم. در این نوشتار مختصر با چند رشته از عظمتهای آن حضرت آشنا می شویم:
- عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی
در تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد. منفلوطی میگوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمیدانیم با چه زبانی از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّتهای بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غلها و زنجیرهایی که خود را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت سالهاش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمیکنم وقتی میخواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم، دامنم را گرفته بود و التماس میکرد و میگفت: پدر چرا با من این گونه رفتار میکنی؟
اما هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت سالهام را زنده به گور کردم. تو ای پیغمبر! بر ما منّتها داری که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.»تولستوی میگوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ کردند. همین قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسانها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»
پیغمبر از دنیا نرفته بود که آیین بتپرستی در شبه جزیرهی عربستان از بین رفت و از بتها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامههای اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری که بسیار رواج داشت به محض نزول آیهی تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطرهای از آن یافت نمیشد. در روز اعلام تحریم خَمر تمام خُمرههای شراب را خود مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، از ظلم و تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامههای آزادی آنها با سرعت شروع شد.
معاملات و بازرگانیها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بیعفتیها و ناپاکیها و زنا و رفیق گرفتنهای زنها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیره اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمیشد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاقهای مکرر و نامحدود و رجوعهای پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجمتع انسانی اسلام در صف اغنیا قرار گرفتند و بلکه بر اساس صلاحیّت و شایستگی بر اغنیا، امارت مییافتند.
شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بیتوقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشتههای گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی - در این مدّت کوتاه - مانند آن حضرت موفق و پیروز، نشان نمیدهد.
- عظمت در بیاعتنایی به دنیا
در این عظمت، پیامبر گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانههای زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادّی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را میدوخت و لباس خود را وصله میکرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه میدید میفرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.»
بسیار اتفاق میافتاد که روزها و بلکه ماه میگذشت و در خانهی آن حضرت غذایی طبخ نمیشد و فقرا و مستمندان را بر خودش و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدّم میداشت.در آن عصر، محرومترین طبقات که از هر جهت حالشان تأسفانگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقتفرسا به آنها میشد، غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید دربارهی آنها به طور مؤکّد سفارش شده و برنامهای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراک و پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنیتر و لذیذتر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها مینشست. پول و درهم ذخیره نمیفرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته بود.
پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم زاهد بودند؛ اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سالهای پایان عمر تمام شبه جزیرهی عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بیاعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار میگرفت.
- عظمت در تشریع قوانین
در بین مشرعین بزرگ و قانونگذاران، توفیقی که نصیب پیغمبراسلام شد نصیب احدی نشده است. علاوه بر آن که قوانینی که قانونگذاران و مجالس بزرگ مقننه با آن همه عرض و طول وضع مینمایند جامع و کامل و خالی از عیوب و نواقص نیست و موسمی و موقّت است و پس از مدّت کوتاهی به تجدید نظر و اصلاح و بلکه الغای آن محتاج میشوند قانونگذاری که بتواند در مدت بیست و سه سال با اشتغالات خطیر گوناگون - که هر یک برای اینکه تمام وقت شخص را بگیرد و او ضمن پرداختن به امور نماز، روزه، حج، دعا، معاملات، تجارت، اقتصاد، کشاورزی، دامداری، باغداری، همسرداری، فرزندداری، ارث، سیاست، داوری، حل و فصل دعاوی و اختلافات، کیفر و مجازات و اخلاق و آداب حتی آداب غذا خوردن، لباس پوشیدن، خوابیدن، راه رفتن، نشستن، بیمارداری و بهداشت و احکام اموات و غیره با گفتار و عمل، هزاران هزار مواد جامع و کامل و قانون و برنامهی زندگی به بشریت عرضه کند- غیر از پیغمبر اسلام روی صفحهی تاریخ و دنیا ظاهر نشده است. هر کس این موضوع را باور نمیکند میتواند شخصاً قوانین اسلام را بررسی نماید و میتواند به نتایج تحقیقات محققان منصف غیر مسلمان رجوع نماید.
اهمیت این موضوع وقتی بیشتر ظاهر میشود که به قانونگذاریها و همکاریها و همفکریها و مطالعات و مباحثات دامنهداری که پیرامون یک مادّهی قانونی میشود و بالاخره به مجالس مقننه ارجاع میگردد و تحت شورها و بررسی واقع میشود توجه نماییم. آیا این عظمت نیست که شخصی بدون مشاور و معاون و بدون سابقهی مطالعات قانونی و دیدن دانشکدههای حقوق و بدون سابقهی بررسیهای بهداشتی و اجتماعی و تجارب قضایی و مالی و غیره در تمام جهات و حقوق مردم، قوانینی عرضه بدارد که هنوز پس از چهارده قرن، زنده و انسانیترین قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصدیق و حمایت حقوقدانان جهان و به عقیدهی اهل تحقیق و انصاف، یگانه راه حل مشکلات کنونی بشریت باشد؟ واقعاً این عظمت حیرت انگیز است و دلیل بر روحی الهی و رسالتی آسمانی است.
- عظمت و رعایت مساوات با مردم
در این عظمت، پیغمبر عظیم الشأن اسلام، یگانه معلّم مساوات و برابری بود؛ علاوه بر آن که به وسیلهی وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسانها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمیشد تا کسی بگوید آنکه مقدّم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیکتر بنشینند. این حرفها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.
در جنگ بدر که مرکب و اسب و شتر مسلمانها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مراکب را بین نفرات به طور متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید. که به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک نفر از آنها علی علیهالسلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرماندهی کل قوا میشد علی علیه السلام و نفر دیگر میگفتند: «یا رسول الله! شما سوار باشید؛ پیاده نشوید، ما پیاده میآییم.» اما پیغمبر قبول نمیفرمود و پیاده میشد و قریب به این مضمون میگفت: «نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما کمتر است.»
در یکی از غزوات و جنگها میخواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهدهدار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم هیزم جمع میکنم.» گفتند: «ما شما را از کار بینیاز میسازیم.» فرمود: «نمیخواهم بر شما امتیاز داشته باشم.»آن حضرت همیشه میفرمود: «لیس لعربی على عجمی فضل إلا بالتقوى» ، و «الناس سواء کاسنان المشط»
در اینجا برای اینکه مقاله طولانی نشود سخن را کوتاه میکنیم و از بیان سایر نواحی عظمت رسول گرامی اسلام مانند عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظیم و معجزات آن حضرت و عظمتهای قرآن مجید - که معجزهی جاودان و دلیل صحّت نبوت تمام انبیاء است- صرف نظر مینماییم؛ در جایی که بیگانگان زبان به تعظیم و اعتراف بگشایند و شاعر دانشمند مسیحی در قصیدهای که در مدح پیغمبر اسلام میسراید میگوید:
«انى مسیـــحى اجلّ محمّداً * و أراه فى سفر العلا عنوانا؛ من مسیـحی هستم و محمّد را تجلیل میکنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندی مقام میدانم.» و دکتر شبلی شمیل طبیعی در قصیدهای که عظمتهای آن حضرت را ستوده است بگوید: «من دونه الأبطال فى کل الورى * من حاضــــر او غائــب أو آتٍ؛ تمام مردان بزرگ دنیا و قهرمانان گذشته و حال و آینده مقامشان و شأنشان و شخصیّتشان مادون مقام اعلای محمّد صلی الله علیه و آله است.»
معلوم است که مسلمانان باید چقدر حق شناس زحمات و هدایتها و راهنماییهای آن حضرت باشند. امّید است در این عصر، مسلمانان آگاه و فداکار، خصوصاً نسل جوان، رسالت اسلام را به مردم دنیا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدایت آن متصل سازند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهدانه تجدید نمایند.
منبع: سایت اطلاع رسانی آیت الله صافی