-
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ب.ظ
-
۳۹۸
در صورت پذیرفته شدن این سخن، بایستی به شناسایی لوازم این حضور پرداخت: مهمترین لازمه این حضور، داشتن تقواست. در آیات و روایات اشاره میشود که ملاک برتری و ملاک امتیاز افراد در جامعه، داشتن تقوا ست. اما مهم است توجه داشته باشیم که تقوا یعنی چه و به چه کسانی با تقوا گفته میشود؟
آن چه از منابع دینی استنباط میشود، آن عهد و میثاقی که در بدو خلقت از انسان گرفته شده است، که آن عبارت است از عبودیت و پذیرش عبودیت الهی و از طرفی مجرای این عبادت و ولایت الهی هم تولی داشتن به ولایت اولیای الهی معرفی شده است. اولیای محوری، ائمه معصومین علیه السلام هستند و در رأس آنها وجود مقدس نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم است. در حقیقت، باطن دین و دین داری، تولی به ولی الله است و براساس میزان تولی که افراد به ولی الهی دارند میشود آنها را ارزش گزاری کرد؛ پس هر چه میزان تولی بالا میرود درجه تقوا هم بالاتر میرود. در عصر غیبت به سر میبریم. امام عصر حاضر نیستند و طبیعتاً میزان تولی به نایب ایشان، ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف میتواند میزان معبودیت باشد.
برای حرکت در مسیر این مبارزهای که مطرح شد، طبیعتاً مراحل و اصول خاصی را باید پشت سر گذاشت که مسیر حرکت و مراحل حرکت آن را مقام عظمای ولایت، معین کرده و اقشار را به واسطه آن مراحلی که ترسیم شده است هدایت میکنند. در عمل در یک نگاه کوتاه میبینیم که ابتدا ایجاد تحول سیاسی در نظام صورت پذیرفت که این تحول سیاسی به واسطه انقلاب اسلامی رخ داد. بلافاصله بعد از آن، امام رحمه الله علیه بحث انقلاب فرهنگی و ضرورت ایجاد تحول فرهنگی را مطرح کردند و طبیعتاً بعد از آن هم لازم است که یک تحول اقتصادی رخ دهد. پس وقتی در شرایط غیبت، موضوع اول نظام، مسئله درگیری حق با باطل است و مرحلهای هم که الان در آن به سر میبریم مرحله ایجاد تحول فرهنگی در نظام است؛ پس وظیفه همة اقشار، حضور در روند ایجاد این تحول فرهنگی است؛ چه زن و چه مرد، بایستی در هر پست و منصب و شغل و سلیقه و... هر کاری که هستند فعالیت خود را به منظور تحقق انقلاب فرهنگی انجام دهند. وقتی که نوع وظیفه مشخص شود، می¬توان تفکیک کرد که زنان چگونه میتوانند در سیر ایجاد این تحول و در این روند حضور و مشارکت داشته باشند و مردان چگونه؟ میدانید زنان مظهر عاطفه هستند و البته لازم است که این عاطفه خود را با عقلانیت، مدیریت کنند. عاطفه و عقلانیت دو بازویی هستند که در خلقت در کنار هم آفریده شده¬اند و نمیشود عاطفه، بیعقلانیت و عقلانیت، بیعاطفه باشد. قطعاً با چالش مواجه خواهد شد؛ یعنی در حقیقت زن باید عاطفه لازم برای این تحول را تأمین کند و مرد هم باید عقلانیت لازم را برای ایجاد این تحول تأمین کند. نمیشود عقلانیت صرف به کار برد، یعنی همان طور که اشاره میشود و خانم معینالاسلام هم اشاره فرمودند، نمیشود نقش زنان را کمرنگ کرد یا نادیده گرفت یا محدود نمود. در شرایط امروز نمیتوان گفت خانمها در خانه بنشینند، وظیفه آنها شوهر داری و تربیت فرزند است و آقایان، امور اجتماع و حضور در عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرا را به عهده بگیرند. باید تفکیک، قائل شد که این تفکیک برای جامعه مطلوب است؛ برای نظام مطلوبی که با ظهور موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف محقق خواهد شد. ولی در جامعه کنونی در عصر غیبت قطعاً یک موقعیتهایی پیش میآید که دیگر از عقلانیت کاری بر نمیآید؛ یعنی فضاها آنقدر برای عقلانیت بسته میشود که فقط حضور عاطفه میتواند تحول ساز و حادثه ساز باشد.
دلیل دیگر هم میتواند بحث مکملیت عقلانیت و عاطفیت باشد، یعنی میخواهم بگویم که اگر حضور مستقیم عاطفه و مظاهر آن ـ که زنان هستند ـ را در روند توسعه پرچم توحید، حذف و یا کم رنگ کنیم، قطعاً نظام ما در روند توسعه خود با چالش هایی روبهرو خواهد شد و چه بسا به همان سمتی کشیده میشود که نظام غرب کشیده شده است. از آسیبهای مهمی که نظام غرب دارد، این است که زنانگی در این نظام مرده است، حیات زنانگی صرفاً به این است که زن، شئ باشد؛ اگر به صورت شئ و کالا باشد حیات دارد والا موجودیت او زیر سؤال است؛ لذا تلاش جنبش فمینیسم در جهت کنار گذاشتن قدرت اصلی خود زن، یعنی عاطفه و احساسات، و خود را شبیه به مردان کردن است و حرکت به سوی عقلانیت صرف. ثمره آن هم این شده که خود فمینیستها اشاره میکنند که تنها چیزی که فمینیست به ما داد این بود که زنانگی ما را گرفت. پس ما در جامعة مهدوی معتقدیم که زنان باید حضور مستقیم در توسعه نظام ولایت اجتماعی داشته باشند. لازم نیست حضور آنها به شکل حضور آقایان باشد، بلکه باید با همان قدرت عاطفه خودشان حضور داشته باشند؛ منتها یک اصل مهم وجود دارد که زنان ما باید یاد بگیرند که قدرت عاطفه خودشان را مدیریت و سازمان دهی کنند که متأسفانه این حلقة گم شدهای که الان وجود دارد این است که بانوان ما حضور در عرصه اجتماعی پیدا کردند؛ ولی از طرفی ساختارهای اجتماعی مناسب برای حضور زنان وجود ندارد و از طرف دیگر آنها قدرت مدیریت عاطفة خودشان را هنوز به دست نیاورده اند و به سبب همین، غالباً نتوانستند سطح فکری خودشان را از سطح مسائل خرد به سطح مسائل توسعهای ارتقا و رشد دهند.
دکتر بهروز لک: من هم دیدگاهی دارم که عرض میکنم. یکی از بحثهایی که میتوانیم درباره زن و مهدویت در عصر غیبت داشته باشیم، توجه به این نکته است که نظام اعتقادی، همواره به صورت شبکهای و نظام است و نمیشود بخشی از آن را گرفت و بخش دیگر را نادیده گرفت. در واقع، آنچیزی که میخواهم بگویم، این است که زن و مهدویت را اگر مستقلاً هم مورد توجه قرار بدهیم، نمیتوانیم آن را در خلا مورد بررسی قرار دهیم. زن، بخشی از نظام خلقت و اجتماع انسانی است، مرد هم بخشی از این نظام است و یک رابطه تعاملی در بین آنها وجود دارد و اگر خداوند در قرآن میفرماید که (یا ایها الذین آمنو استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم ) به این معناست که انسانها همه باید به سوی آن حیات، قدم بردارند و حرکت کنند؛ آن حیات هم در واقع اجابت خدا است. اگر این کانون نظام توحیدی ماست، هر کدام از زن و مرد به عنوان عناصر اجتماعی باید جایگاهی پیدا کنند که در تعامل با یکدیگر باشند. پس اگر ما مسئله زن و مهدویت را مورد مطالعه قرار بدهیم باید به این توجه کنیم که در این امر، زن و مرد جدای از هم نیستند و یک نوع تعامل و مکملیت نسبت به هم دارند.
اگر میبینیم پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم وظایفی را برای حضرت فاطمه علیها السلام معین میکند و وظایفی را برای حضرت علی علیه السلام، اما هنگامی که نوبت دفاع از ولایت میرسد، حضرت فاطمه علیها السلام در مسجد حاضر میشود و از حریم ولایت دفاع می¬کنند. پس نکته اول این است که باید نقش زن و مرد در زمینه مهدویت، مکمل یکدیگر باشد. حتی اگر آنها وظایف مستقلی در این زمینه دارند، اما در مجموع، این وظایف و نقشها مکمل یکدیگر است.
نکته دیگر، وجود همین نقشهای اختصاصی زن و مرد در زمینه مهدویت است. لذا باید در بحث خود بر این محور تمرکز بکنیم. باید نقشهای مختلف زنان را در ارتباط با آموزه مهدویت اسلامی، شناسایی و بررسی کنیم. این نقشها خود در ابعاد و عرصه¬های مختلفی مطرح است. در زندگی فردی، مباحث خاصی مطرح است. در زندگی اجتماعی، مباحث دیگر. حتی در زندگی خانوادگی نیز می توان نقشها و وظایف خاصی را شناسایی کرد. هم چنین می توان این نقشها و وظایف خاص زن را از منظر زمانی و مقاطع مختلف تاریخی بررسی کرد. زن مسلمان، نقشها و وظایف خاصی در عصر حضور معصومین علیهم السلام داشته است؛ وظایفی در فرایند تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، وظایفی در عصر غیبت ـ چه غیبت صغری و چه غیبت کبری ـ و وظایف و نقشهای خاصی را برای زن مسلمان می توانیم در عصر ظهور و فرایند انقلاب و آرمانشهر مهدوی شناسایی کنیم. هر چند هر کدام از این ابعاد مهم بوده و نیازمند بحث و گفتوگو است، اما به نظر می رسد با توجه به وضعیت جامعه ما که در عصر غیبت امام زمان خویش به سر می برد، مقتضی است که اولویتی به این بحث بدهیم و وظایف و نقشهای زنان را در عصر غیبت و زمان کنونی بررسی کنیم. طبعاً اینجا مباحث گسترده ای وجود دارد که باید تلاش کنیم آنها را در حد امکان مطرح نماییم.
نکته سوم این است که فکر میکنم که نقشهای ویژه اساسی زن را در مهدویت در سه عرصه مختلف و در واقع در سه برش مورد توجه قرار بدهیم. البته شاید در برخی از آنها هنوز تفکیک جنسیتی مشکل باشد. اولین مسئله، نقش فردی زن مسلمان است. در عرصه فردی لازم است که تمامی انسانها براساس فرمایش حضرت علی علیه السلام، «رحم الله امرءاً عرف قدره»؛ خودشناسی کنند و بفهمند که چه کسی هستند و چه کار باید بکنند؟ البته این وظیفه مشترک زن و مرد است، اما هر کدام از زن و مرد باید خود را در موقعیت خاص خویش مورد توجه قرار بدهند. عرصه دوم، عرصه خانواده است. وقتی زن و مرد خودشان را شناختند و در تعامل با یکدیگر زندگی مشترک را شروع کردند، نقش خانوادگی آنها شکل می گیرد. زن و مرد در اینجا وظایف خاصی را برعهده میگیرند. طبیعت و جهان خلقت بدون اینکه انتخاب بکنیم، وظایفی را بر عهدة زن و مرد قرار داده است. تفاوت در نوع اندام خلقت، در قوای وجودی طبیعی است که تفاوتهایی را در نقشها برای ما ایجاد نمایند. این تفاوت برای خودش یک سری وظایفی را هم برای ما ایجاد میکند که اختصاصی میشود. من فکر میکنم وظایف زن و مرد را در ارتباط با مباحث مهدویت از این منظر خانوادگی هم باید مورد توجه قرار بدهیم.
یک سری عرصههایی وجود دارد که عرصه اجتماعی هستند. مثلاً درست است که زن در خانواده متولی پرورش اصلی کودک است؛ اما مرد هم آنجا مکمل است. هرچند زن مباشرت بیشتری دارد، مرد هم اینجا نقشش را ایفا میکند، اما در عرصه اجتماعی میتوانیم این نقشها را جدیتر بگیریم و بالفرض اگر تنها فرزند خودمان را و فرزندان جامعه را در واقع تربیت میکنیم، زنها و مردها هریک وظیفهای دارند که فکر میکنم این سه تا برش را اگر به صورت مجزا از هم در رابطه با مهدویت مد نظر قرار بدهیم میتوانیم نقشهای متمایز زن و مرد را در عرصه مطالعات زن و مهدویت با توجه به نقشی که در رابطه با غیبت خواهیم داشت، شناسایی بکنیم.
خوب با توجه به این که کلیاتی از مباحث مطرح شد و بحث را میتوانیم پیش ببریم، بهتر است که پس از سؤال اول با تمرکزی، سؤال دوم و یا سوم را یکجا بیان کنید و در اینجا هم تمایز میان زن و مرد را بگویید و هم آن وظایف خاصی که هریک ایفا میکنند بیان کنید.
خانم معین الاسلام: فکر میکنم اگر سؤال سوم مطرح بشود و تمایزش هم مشخص بشود و بعد سؤال دوم، که وظایف زنان در مباحث مهدویت در شرایط کنونی مشخص خواهد شد. حال در تکمیل مباحث گذشته که مطرح شد ضروری است به این نکته اشاره شود که در تفکر مهدویت، نگاه به زن، همان نگاهی است که در سیره علوی و نبوی وجود داشته؛ یعنی هیچ تفاوتی نمیکند. چون در روایات ما آمده که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در واقع سیره نبوی را احیا و ادامه خواهند داد و تحقق بخش اهداف رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم خواهند بود. در جاهلیت اول در زمان جاهلیت قبل از بعثت حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم انسانیت را از زن گرفتند و در جاهلیت مدرن همان طور که خانم صادقی اشاره کردند، زن بودن را از زن میگیرند؛ ولی در تفکر نبوی و مهدوی در واقع هم حفظ انسانیت زن مطرح است و هم حفظ زن بودنِ زن مطرح است. زن به عنوان یک انسان در جامعه مهدوی و همچنین زن به عنوان یک زن در جامعة مهدوی، وظایفی را عهدهدار میباشد که برخی از آنها با مردان مشترک میباشد و اما به عنوان یک زن عضو جامعه مهدوی، مسئولیتها و رسالتهای خاص خودش را هم دارد، اما اگر بخواهیم بیشتر روی آن وظایف خاص زنان متمرکز بشویم باید ببینیم که چه جایگاهی در نظام تربیتی اسلام برای زن قائل شدهاند. مسئولیت انسان سازی، بهترین رسالت زن در نظام تربیتی اسلام است. همان نقشی که معمار انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله علیه هم به زیبایی به آن اشاره نمودهاند که همان طور که قرآن انسانساز است. زن هم انسان ساز است؛ اصیلترین نقشی را که زن در جامعة کنونی میتواند به عنوان یک زن داشته باشد در این جامعه گویی پرداختن به همین نقش است، یعنی نقش انسان سازی است. اکنون، عمدهترین خلأیی که در جامعة کنونی داریم این است که دچار یک نوع انفعال در مسئله انسان سازی شدیم، یعنی در عرصه تربیت فعالانه برخورد نمیکنیم. در مقابل کلیه فعالیتها و فعل و انفعالاتی که از طرف بیگانه صورت میگیرد منفعل شدهایم. ما باید این نقش فعال را که نقش انسان سازی است را اصالت بدهیم. آیت الله جوادی آملی در یکی از مباحثشان مطرح میکردند که اگر زن، اصالت را به شغل مادری و همسری ندهد از صراط مستقیم خارج است؛ یعنی برخلاف دیدگاه فمینیستی که مادری را و همسری را یک نوع بردگی میبینند و یک شغل منفعل میدانند، در نظام مهدوی، مادری و همسری یک شغل کاملاً اصیل است. عمدهترین نقشی که زن میتواند ایفا کند این نقش است؛ نقش انسان سازی و تأمین نیروی انسانی جامعة مهدوی که این میتواند بزرگترین خدمت فرهنگی به یک جامعة مهدوی در عصر حاضر باشد. مسئله بعد نقشی است که زن به عنوان نیمی از پیکرة جامعه منتظر و تأثیرگذار در نیمی دیگر از جامعه میتواند داشته باشد. پس در واقع، زن میتواند با هنرنمایی، تمامی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و میتواند در احیای فرهنگ مهدوی در جامعه یا تخریب آن به عنوان یک عنصر فعال و مؤثر نقش آفرینی نماید. حضرت امام میگویند: زن، نقش رهبری را دارد، نقش پیش تازی را دارد. نهایتاً زن میتواند در عرصه فرهنگ جامعه ما بیشترین تأثیر را داشته باشد؛ لذا این نقش فرهنگ سازی زنان در عرصههای فرهنگی در جامعة کنونی را نباید فراموش کنیم؛ چرا که زنان با توجه به ویژگیهای خاص خودشان، وقتی به عنوان یک معلم، یک مربی و یک عنصر فرهنگی در جامعه نقش آفرینی میکنند، تحول آفرین میشوند و میتوانند یک جامعه را به سوی تعالی و رشد و یا یک جامعه را به سوی انحطاط ببرند. زنان، آمیزهای از عقل و احساساند که اگر از این دو ابزار به خوبی بهره جویند، میتوانند حرکتهای خوبی در جامعه ایجاد نمایند. حالا البته به این شدت که سرکارخانم صادقی گفتند که مردان، عقلانیت محضاند و زنان عواطف محض هستند را به این شکل نمیپذیرم. حتی اگر بخواهیم زن را به عنوان یک انسان بپذیریم، یک انسان هم مظهر عقلانیت و هم مظهر عواطف است. نمیتواند این دوتا را نداشته باشد.
خانم صادقی: محض بودن را من عرض نکردم؛ بلکه مظهر عاطفه هستند.
خانم معین الاسلام: اگر زن را به عنوان یک انسان بپذیریم، یک انسان کامل هم مظهر عقلانیت است و هم مظهر عواطف.
خانم صادقی: هر دو در وجود هر دو جنس است، ولی آنچه را که میبینیم و علما نیز میفرمایند: زن مظهر جمال است و مرد مظهر جلال. این به این معنا نیست که در زن جلال نیست و در مرد جمال نیست. ضمن اینکه وقتی صحبت از مدیریت عاطفه توسط خود زنان میشود به این معناست که لازم است عاطفه شان را با عقلانیت خود، سازماندهی کنند و در خدمت مسائل مختلف زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و جهانی قرار دهند.
خانم معین الاسلام: بنده از سوء برداشتم عذر میخواهم؛ ولی به هر حال، فکر میکنم که یک زن هم با عقلانیت، یعنی با کمال عقلانی خود و هم با بهرهگیری از عواطف سرشار انسانی میتواند یک تأثیر پایدارتر و ماندگارتری در جامعه داشته باشد. به همین جهت است که مهاجمان فرهنگی ما برای تخریب فرهنگی جامعه از زنان استفاده میکنند؛ به سبب این که زنان، نقش خیلی جدی در مسئله فرهنگ سازی دارند؛ لذا عمدهترین وظایفی که زنان بعد از مسئله پرورش نیروی انسانی و تأمین نیروی انسانی در شرایط فعلی دارند، تأثیر گذاری بسیار بالای آنهاست. زن میتواند در عرصه فرهنگ، اخلاق، معنویت و سیاست که از عناصر اصلی تمدن است، تأثیرگذار باشد. به نظر بنده، ارتباط تنگاتنگی بین فرهنگ عاشورا با فرهنگ مهدویت وجود دارد. میبینیم که امام حسین علیه السلام بعد از این که مورد سؤال قرار میگیرد که چرا زنان را با خودتان میبرید، جواب میدهند که خداوند اراده کردند که این زنان با ما باشند، این اراده الهی در دخیل کردن زنان در تکمیل و به هر حال به سامان رساندن جریان عاشورا نشان دهنده آن نقش بسیار حساس و کلیدی و محوری است که زنان میتوانند داشته باشند و گویا بیانگر این مسئله است که اگر زنان در جریان عاشورا نباشند نهایتاً تمامی اهداف بلند مکتب عاشورا تحقق پیدا نخواهد کرد. در جامعه کنونی ما زنان میتوانند خیلی مؤثر باشند و نقش جدی در مباحث مهدویت داشته باشند و برای این که بتوانند رسالتهای خودشان را هم در زمینه تأمین نیروی انسانی به عنوان مادری و همسری و هم به عنوان یک انسان در جامعه مهدوی ایفا بکنند، چند وظیفه را باید انجام بدهند؛ یکی از مهمترین وظایفشان این است که همان طور که هر انسانی در جامعه مهدوی میخواهد ثبات قدم در دین داشته باشد و دینمداری خودش را بتواند در این عرصه حفظ بکند باید مهدی شناسی کند؛ یعنی شناخت نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دعای معروف «اللهم عرفنی حجتک…» تا آنجا که میفرمایند که اگر حجت خودت را به ما نشناسانی؛ از دین خودم، من گمراه میشوم. واقعاً یک واقعیتی است که ما بدون شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در این عرصه نمیتوانیم دین خودمان را حفظ بکنیم؛ لذا یکی از مهمترین وظایف زنان و رسالتهای آنان منتظرپروری است و برای انجام این رسالت باید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را خوب بشناسند تا بتوانند فرهنگ مهدوی را و عشق به حضرت را در نهاد فرزندان خود نهادینه کنند و اگر قرار است به عنوان یک انسان در جامعه مهدوی ایفای نقش کنند شناخت نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از عمدهترین وظایف زنان است که البته من بحث دیگری را در این رابطه داشتم که از آن فاکتور میگیرم.
ادامه دارد...